دلنوشته های مهرداد اکبری

متن مرتبط با «عقاب» در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری نوشته شده است

واژه عقاب

  • عُقاب واژه ای معرّب استواژهٔ عقاب که در زبانهای سامی دیگر دیده نمیشود، در معنی از بالا (اوگ، اوج) به سوی پایین حمله برنده، یا اوج گیرنده در بلندی معرّب از زبانهای هندوایرانی به نظر می رسد.بورگ اوج هزارگی (یعنی عقاب) به معنی اوج گیرنده در بلندی متضمن نام ایرانی اوگاپ (اوگ-اپ) به معنی فرا رونده در بلندی است. نام اوستایی سئنهٔ عقاب نیز به در ترکیب سَ-یَئونه به معنی پرواز کننده در بلندای آسمان به نظر می آید.واژه های ایرانی دیگر برای عقاب یعنی اَروَ (آلوه، آله، تند و تیز حمله برنده) و واشه (باز، تند و تیز) نیز در این رابطه هستند؛ ولی نام داله (دالمن) به معنی درنده (درنده منش) صفت دیگری برای عقاب است:از آن کردار کو مردم ربایدعقاب تیز نرباید خشین سار.دقیقی.چنین گفت با گیو جنگی تژاوکه تو چون عقابی و من چون چکاو.فردوسی.نپرید بر گرد ایشان عقابیکی را سر اندر نیامد به خواب.فردوسی.پلنگ از بر سنگ و ماهی در آبهم اندر هوا ابر و پران عقاب.فردوسی.ز شاهین و از باز و پران عقابز شیر و پلنگ و نهنگ اندر آب.فردوسی.سیه شد ز گرد سپه آفتابز پیکان پولاد و پرِّ عقاب.فردوسی.تو گفتی که دریا به موج اندراستعقاب اجل سوی اوج اندراست.فردوسی.ای عوض آفتاب روز و شبان تاب تابتو به مثل چون عقاب حاسد ملعونت خاد.منوچهری.بیش بین چون کرکس و جولان کننده چون عقابراهوار ایدون چو کبک و راست رو همچون کلنگ.منوچهری + نوشته شده در ساعت توسط مهرداد اکبری  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها