دلنوشته های مهرداد اکبری

متن مرتبط با «فروشی» در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری نوشته شده است

آدم فروشی

  • .نمی دونید چه وحشتی را میشه تجربه کرد. وحشت اینکه آدم فروش بودن یک بضاعت و استعداد مخصوص آدمیزاده. فقط انگار باید شرایط ش پیش بیاد تا هر کس این استعدادش تجلی پیدا کنه و ما آدمها فقط از این بابت شوکه می شیم یا عصبانی می‌شیم چون فکر می کنیم آدم فروشی نباید در قبال چیز بی ارزشی اتفاق بیافته بلکه باید ارزش ش را داشته باشه و به همین خاطر دیگران را سرزنش می کنیم. اینکه امروز وحشت کردم از اینکه فهمیدم کسانی که اصلا تصور شو نمی کنی آدم فروش باشن می فهمی اتفاقا می تونن تویی که تصور نمی کنی اون آدم فروش باشه را خواهد فروخت، تجربه تلخ اما لازمی بود و کلی خوشحال شدم که فهمیدم، حالا که اینو فهمیدم کلی از بار مسؤلیت اجتماعی، اخلاقی و شخصی از رو دوشم برداشته شد. و خیلی راحت می تونم آدم‌های خائن آدم‌های وسط باز آدم‌های نون به نرخ روز خور آدم‌های مصلحت اندیش را درک کنم و حتی ببخشم چون علت زبونی و ضعف شون را با تمام وجودم تجربه کردم فهمیدم باید چنین آدم‌هایی را فقط و فقط وقتی تصمیم می گیرن خائن بشن یا وسط بازی کنن و نامردی کنن را درک کنی نه الزاما تایید کنی. این افراد دقیقا مثل شخصی که برای اولین بار دچار جنونی میشه یا از خشم و ناتوانی در کنترل عصبانیت ش میزنه یکی را می کشه و بعدش که میخواد اون واقعه را مرور کنه باور نمی کنه که تونسته یک نفر را بکشه. آدم فروش هم اولین تجربه آدم فروشی ش توی چنین وضعیتیه تقریبا و این لحظه لحظه فرو ریختن بخشی از وجودشه که با خیانت کرد یا هر نوع جرم اخلاقی از این نوع دیگه براش عادی می شه آدم فروشی یا مزدوری کردنبنابراین بهترین توصیه به خودم می تونه این باشه که: باید پیوسته تأثیر زمان و متغیر بودن چیزها و آدمها را در نظر داشت و از این رو در هر موقعیتی بلافاصله, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها