دلنوشته های مهرداد اکبری

متن مرتبط با «زودرس» در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری نوشته شده است

هر چه عاشق تر، پیری و... زودرس تر

  • البته تو کشور ما هر چه عاشق تر، پیری و... زودرس تر، من که پیر شدم شما رو نمیدونم.گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشودگاهی نمیشود که نمیشود که نمیشودگاهی بساط عیش خودش جور میشودگاهی دگر تهیه بدستور میشودگه جور میشود خود آن بی مقدمهگه با دو صد مقدمه ناجور میشودگاهی هزار دوره دعا بی اجابت استگاهی نگفته قرعه به نام تو میشودگاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیستگاهی تمام شهر گدای تو میشودگاهی برای خنده دلم تنگ میشودگاهی دلم تراشه ای از سنگ میشودگاهی تمام آبی این آسمان مایکباره تیره گشته و بی رنگ میشودگاهی نفس به تیزی شمشیر میشوداز هرچه زندگیست دلت سیر میشودگویی به خواب بود جوانی مان گذشتگاهی چه زود فرصتمان دیر میشودکاری ندارم کجایی چه میکنیبی عشق سر مکن که دلت پیر میشود + نوشته شده در ساعت توسط مهرداد اکبری  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها