دلنوشته های مهرداد اکبری

متن مرتبط با «نامه» در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری نوشته شده است

نامه ی وداع

  • مردنت بە اختیار بود. مانند رفتن بە کافە. سفارش دادن یک قهوە. مانند همیشە تلخ. دالان تاریک یا روشن مرگ را با اختیار بر گزیدی. مانند رفتن به استخر برای شنا. عریان شدی. داخل آب رفتی. مانند ماهی لیز خوردی و سرت را بیرون و داخل بردی و با دو دست خودت را لبه ی استخر آویزان کردی. نفس تازه کردی. راحت بدون اینکه مدیون کسی باشی یا کسی مدیونت باشد روی تخت ات دراز کشیدی، بدون آخرین دیدار با هیچکس، قرص های مانده ات را مشت کردی. با یک لیوان آب قورت دادی و مردی. خبر نداری جانانم. امروز به وقت اذان صبح، چهار نفر که زندگی را، آزادی را و زن را دوست داشتند. طناب به گردنشان انداختند و جانشان را گرفتند. تو ساکت مردی. تنها من فهمیدم که خودت را کشتی. آنهم بعد از مرگت. آنها جانانم. تمام عالم فهمیدند و تمام عالم سکوت کردند و تمام عالم شاهد بودند و تمام عالم الکی همدردی کردند و تمام عالم فردا فراموش می کنند. چه کار خوبی کردی جانانم. تو امروز جرو آن تمام عالم نبودی و از تمام عالم غافل بودی و تمام عالم را ترک کردی. جانانم چه خوب شد هرگز به تمام عالم امید نبستی. تمام عالم را به پشیزی نگرفتی. حتی عشق را یک شوخی احمقانه فرض کردی که دریک شب برای همیشه تمام می شود. جانانم. امروز همه در مرگ این چهار تن سهیم بودند. عکس هرچهار نفر را به رسم سهم شان به دیوار خانه ی مجازیشان چسباندند. فردا آن را بر می دارند تا افراد تازه نفس دیگر را بچسبانند. جانانممرگ چه سر گرمی خوبی برای مردم شده. چه تفریح مفرحی. جانانمهرگز جز یکی، هیچ شبکه ی اجتماعی نداشتی. تلویزیون را هرگز نگاه نکردی. سینما نرفتی. جز دوره ای که گفتی دوره ی جاهلیت بوده کتاب نخواندی. مرگ انتخاب تو نبود. انتخابت ادامه ندادن این زندگی دروغین بود. نفس نکشیدن در , ...ادامه مطلب

  • نامه ای بدون نقطه

  • نامه اي بدون نقطه در زمان قاجار! یکی از شاهکارهای ادبی زبان پارسى ..نوشته اي که مي خوانيد نامه اي است که "مرحوم ميرزا محمد الويري" به "مرحوم احمدخان امير حسيني سيف الممالک" فرمانده فوج قاهر خلج نوشته که شروع تا پايان نامه از حروف بي نقطه الفبا انتخاب و در نوع خود از شاهکارهاي ادب زبان پارسي به شمار مي آيد. انگيزه نامه و موضوع آن کمي در آمد و کثرت عائله و تنگي معيشت بوده است. اين نامه در زمان ناصرالدين شاه بوده.متن نامه :سر سلسله امرا را کردگار احد، امر و عمر سرمد دهاد. دعا گو محمد ساوه اي در کلک و مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملک الملوک کلامم و معلم مسائل حلال و حرام. در کل ممالک محروسه اسم و رسم دارم. در هر علم معلم و در هر اصل موسسم .در کلک عماد دومم در عالم، در علم و حکم مسلم کل امم سر سلسله اهل کمالم اما کو طالع کامکار و کو مرد کرم؟ دلمرده آلام دهرم. کوه کوه دردها در دل دارم. مدام در دام وام، و علي الدوام در ورطه آلام دهرم هر سحر و مسا در واهمه و وسواس که مداح که گردم و کرا واسطه کار آرم که مهامم را اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد. مکرر داد کمال دادم و در هر مورد مدح معرکه ها کردم. همه گوهر همه در، همه لاله همه گل، همه عطار روح همه سرور دل، اما لال را مکالمه و کررا سامعه و کور را مطالعه آمد. همه را طلا سوده در محک ادراک آورده احساس مس کردم و لامساس گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و عوام کالحمار محمود و مسرور … لا اله الا الله وحده وحده دلا در گله مسدود دار در همه حال که کارهاي همه عکس مدعا آمد علاوه همه دردها و سرآمد کل معرکه ها عروس مهر در آرامگاه حمل در آمد. عالم و عام لام و کرام، صالح و طالح، صادر و وارد، کودک و سالدار، گدا و مالدار، همه در اصلاح اهل , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها