من یک ایرانی ام... سینهام سوخته همچون خوزستانچشمانم دائما ابری و گریان شبیه گیلانتنم به گلوله و دستم خونین مثل کردستانروحم آواره و دلم زخمی همچون لرستانو پاهایم در اسارت و زنجیر مانند تهرانقبل آنکه خود را بشناسمدینم انتخاب شده بودخاکم اشغال شده بودجوانیام تباه شده بودآیندهام فروخته و حراج شده بودو حق و حقوقم، لگدمال شده بود.لباس من قاتل جانم بودزبانم، دشمنِ هم خونم بودشغلم، فلاکت و بردگیفرهنگم، ظلم و نابرابریمردمم، آغشته در درد و ناامنیو کشورم آلودهی جنایت و بی رحمی.پس عشق را راندندعدالت را خواباندندمهربانی را سوزاندندشادمانی را گریاندندو از همه مهمتر؛انسانیت را کشتند و به زمین کوباندند! + نوشته شده در ساعت توسط مهرداد اکبری | بخوانید, ...ادامه مطلب
... شعری که از تذکرة عرفات نقل می کنیم یکی از موارد نادری است که آثار خشم و بغض تاریخی زنِ ایرانی را برای آیندگان حفظ کرده است. شاعرهای که این شعر را خطاب به همسر ستمکار خود سروده است «منیژة قاینی خراسانی» نام داشته و در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم میزیستهاست، صاحب فرزندانی هم بودهاست که بعضی از آنها در هند زندگی میکردهاند و تقیالدین اوحد بلیانی(973- 1040) یکی از ایشان را دیده بودهاست و میگوید: « پسر او بالفعل در هند است» در هنگامِ غضب و نزاع به شوهر خود خواندهاست:طلاق از تو گیرم تو را رَد کنمبه کوری چشمت دو شوهر کنمیکی اَمرَدِ تازۀ نو جوان (1)دویم ظالمی تُرکمانی عَوان(2)به آن نوجوان عیش و عشرت کنمبه آن تُرکمانت حوالت کنم.در شرایط زندگی آن روزگار، چه به شوخی و چه به جدّی، چنین سخنی از زنی بسیار شگفت آور است و از شجاعت و بی باکی او حکایت دارد. کدام زنِ فمینیست آمریکائی امروز میتواند بدین گونه سخن بگوید؟ از این شاعره شعرهای دیگر نیز در تذکرهها نقل شدهاست که از ذوق و توانائی هنری او حکایت می کند. از جمله:خواهم که بر آن سینه نهم سینة خود راتا دل به تو گوید غمُ دیرینة خود راگر باده خورَد زاهدِ خود بین شب جمعهخمخانه کند مسجدِ آدینة خود راـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ1- امرد: جوان موی بر رخسار نرسته2- عوان: در اینجا کسی که در خدمت دولت است و ظلم پیشه، و بی پروا....نقل از کتاب: با چراغ و آینه.....شفیعی کدکنی نشابوری + نوشته شده در ساعت توسط مهرداد اکبری | بخوانید, ...ادامه مطلب
شمالجنوبفرقی نمی کند!من همه ی سادگان رمین را دوست می دارمحتا کسانی که اهل اینجا نبوده اند.چقدر دخیل پر فانوس ظهیرالدوله خیابان پر چلچله ی طوس و.......شبستان های پر گریهسردابه های قدیمیو آب تنی در چشمه علی خوب استمهرداد اکبری بخوانید, ...ادامه مطلب