او نام مستعارش را از درخت موز گرفتبرای فرارسیدن سالمرگ ماتسو باشو........................... هایکوهایی برای وداع با پاییز پدر سالار !.هایکو ازسبک نوشته های کوتاه ادبی است مثل شعرهای مینی مال ...که این روزها مدشده است ...شاید هم به خاطر کوتاهی و ایجازو رعایت اقتصادکلمات ...دراین عصرسرعت و کمبودوقت ....جایگاه " باشو " مثل سعدی درکشورمااست ...هایکوسرای معروف دیگرهم هم چون حافظ است ....درکشورما هم این سبک هواداران زیادی دارد و مسابقه اش راهم هم برگزارمی کنند ...البته سبکی نزدیک به این نوع سروده به قول اخوان نوخسروانی راداریم ...و البته بافاصله ای بیشتررباعی و دوبیتی را....ایان فلمینگ نویسنده ی داستان های جیمزباندعاشق هایکوبود ...هم چنین جناب سلینجر....خانم معصومه فخرایی درسایت مرکز مطالعات ژاپن می نویسد: به هر كتاب هايكو كه نگاه كنيد از چهار هايكو نويس به عنوان بزرگترين هايكو نويسان ژاپن نام برده شده است... ماتسوئو باشو ، يوسا بوسون ، كوباياشي ايسا ، ماساوكا شيكي... ماتسوئو باشو (1644 ـ 1694 م) در يك خانواده سامورايي به دنيا آمد... درباره زمان قبل از هايكو نويس شدنش اطلاعات زيادي در دست نيست... در سال 1644 به دنيا آمد... نام كودكي اش كين ساكو بود ... سال هاي زيادي از عمرش در سفر بود... و از معابد و طبيعت زيبايي ژاپن ديدن مي كرد... و در مورد آن ها هايكو و نثر مي نوشت... او نام مستعارش را از درخت موز گرفت ... باشو در زبان ژاپني به معناي درخت موز است... بيش از ديگر شاعران ، هايكو باشو ست و باشو هايكو ست... باشو هايكو را ابداع نكرد بلكه هايكو را يك ژانر جدي و پر آوازه ساخت... قبل از باشو ، هايكو يك نوع بازي كم اهميتي بود كه در دربار توسط اديبان بازي مي شد... نوعي بازي با كلمات بود , ...ادامه مطلب
مادر زیر خاکهزاران آرزوی پاکخفته در رویا!«... دوستی این متن را برای من فرستاده و در حاشیه هم گفته که میخواسته هایکویی بیاد مادرش بنویسد و دیدگاه مرا در باب متنی که خواندید جویا شده است . او فکر میکرد یک هایکوی شاهکار پدید آورده اما بیهراس از رنجیدن دلی او را گفتم آنچه نوشتهواید تنها یک طرح است و تا هایکو شدن راهی طولانی در پیش دارد . در هایکو جای لفاظی و قافیهپردازی نیست و شما در این متن خاک و پاک را در سطر نخست و دوم قافیه کردهاید و این یعنی متن همینجا برحمت ایزدی پیوسته است !آن دوست اصرار ورزید چگونه آنرا هایکو کنم ؟کاری نشدنی ، هایکو صنعت نیست که بتوان با ابزاری پدید آوردش . ابزار هایکو ، روح و جان آدمی و نوع نگاهش به جهان و هستی است . یعنی باید بدان کشف و شهود برسی و الا آب در هاون میکوبی . اگر بخواهی همچون آن دزد بزرگ که هایکوهای ژاپنی را برابر رویش گذاشته و پشت میز نشسته و با قهوهی در فنجانش لاس میزند و سیگار خارجی چسدود میکند و قصد کرده امشب "هزارو یک هایکوی پارسی" بنویسد و نامش را هم بگذارد "قمری پروار در صبحگاه بهاری" نشانی را سخت بیراه آمدهای و اینها که بر کاغذت نقش بستن خواهد ، آنی نیست که مانایی داشته باشد بلکه ( تیبل هایکو ) هایی به انبوه هایکوهای پشت میز نشسته و نوشتهی جهان در خواهی افزود...بدان دوست گفتم چون شما در نوشتن هایکو روی مادر شخص خودتان متمرکز بودهاید این نوشته هرگز هایکو نخواهد شد ، هایکو باید فکر و نگاه همه شمول و جهانی داشته باشد ، روایتش در لحظه و آن اتفاق بیفتد ، در حال روایت شود و یک عنصر و چاشنی غافلگیری داشته باشد .هیچ هایکویی بدون عنصر (وابیسابی) نمیتواند جاودانه شود . به همین دلیل ذهن و دید یک ژاپنی پیش از خواندن هایک, ...ادامه مطلب
«...میخواهم نکتهای را فرو مگذارم و آن هم اشاره به روح واقعی هایکو است که متاسفانه بیشتر هایکوهای ایرانی فاقد آن هستند و به همین دلیل از عنصر اصلی پدید آورندهی یک هایکو تھی اند . این عنصر و روح هایکو ، همانا وابی سابی"wabi sabi" است . "سابی" در معنای لغوی همان فروتنی عارفانه است که تم اصلی هایکو نیست اما رنگ شگرفی بدان میبخشد و "وابی" هم همان درویشی و بیاعتنایی به مظاهر دنیوی است . هر دوی این اصطلاحات متعلق به "ذن - هایکو" هستند و نه تنها هایکو ، بلکه از دیدگاه من هیچ آفرینش ادبی و هنری بدون "وابی سابی" قابلیت جاودانه شدن ندارد . امروزه همه میدانند که هایکوی کلاسیک از حیث تکنیکی بر دو عنصر اصلی "فصلواژه" و "سکوتواژه" استوار است . فصلواژه "kigo" در هایکو ، کلمهای است که بیانگر زمان و فصل است و بیان فصل در هایکو میتواند مستقیم با آوردن نام فصل القا شود و یا با اشاره و غیر مستقیم . در هایکوهای امروزین که بیشتر هایکوهای شهری هستند ضرورت اشاره به فصل و استفاده از "کیگو" احساس نمیشود. اما سکوتواژه "kireje" یا"کایرجی" در هایکو به نوعی کلید آن است . هایکو دو بخش دارد که این دو بخش با یک سکوت تفکیک پذیرند . این سکوت کلیدی است که به دست خواننده هایکو داده می شود تا لحظهی شهود و جهان فکری نویسندهی هایکو را کشف کند . این سکوت میتواند در پایان سطر آغازین باشد و گاه در انتهای سطر دوم . ممکن است هایکونویس سکوت را به پایان سطر سوم هم ببرد . اگر هایکو همهی این اصول را رعایت بکند اما تهی از "وابی سابی" باشد ، هایکویی ماندنی نخواهد بود . فقدان وابی سابی در هایکو ، آن را در حد یک شعر کوتاه معمولی و گاه مبتذل دچار افت میکند . یک نوع اسنوبیسم ادبی ، یک تفاخر فاقد اصالت ، "کاوا م, ...ادامه مطلب
«...هایکوهایتبه دل نمینشینندمیدانی چرابیشک مورچهای کشتهایسگی راندهایماه را ندیدهایو آفتاب رابه موشهای سقفنیندیشیدهایآوای غوكان نشنودهایبا زنجره و سنجابدوستی به هم نرساندهایکلاغ را دوست نداشتهایکوره راهها نشناختهایزنان پا به ماه شالیزار را ندیدهای ۱به آوای فاختهخوابت کوتاه نشده است؟ ۲پروانه هرگز نبوده برادرت ۳و ندانستهای که مترسکچگونه پاس میداردبوتههای به گل نشستهی خیار را ۴تو هرگزقبض آب و برق رازیر قالی ندیدهای ۵و ندانستهای ایچسنجاقکدوست مردهی توستو بازگشته است... ۶تو ندیدهای سگی راکه با نوای نیآن چنان سحر شدهکه گله فراموش کرده است ۷لاک پشتی راکه به پشت افتادهبرنگرداندهایبر پیشانی بلند دوستنردبانی ننهادهای تا ببوسیاش ۸هنگام دردچنگی از عطر شالیزار نیاوردهای ۹به آتشی که میگوید سردم استلباسی نپوشاندهای ۱۰به شباهت پنجهی راست قابلهو برگ سرخ افرا فکر نکردهای ۱۱گاهی که نیلوفر صحراییپیچیده است بر دلو چاهبرای آب دیگر جای نرفتهای ۱۲چاقو را اما شستهای در آبماه را زخمی کردهای ۱۳سینهی پرنده رابه نیش کشیدهایبا این همه میخواهیهایکوهایت بلرزاند دلی..؟»اشارات :۱ . اشاره است به هایکویی از "کیوروکو" Kyoroku٢. اشاره است به هایکویی از " کیکاکو" Kikaku۳. اشاره است به هایکویی از "باشو" Basho۴. اشاره است به هایکویی از "مسیح طالبیان"۵. اشاره است به هایکویی از سیروس نوذری۶. اشاره است به هایکویی از سیروس نوذری۷. اشاره است به هایکویی از " مسیح طالبیان"۸. اشاره است به هسا شعری از "م.پ.جکتاجی"۹. اشاره است به هسا شعری از "رحیم چراغی"۱۰. اشاره است به هایکویی از " مهرانگیز رساپور"(م.پگاه)۱۱. اشاره است به هایکویی از "سان بوکو" Sanboku۱۲. اشاره است به شعری از "سهراب سپهری", ...ادامه مطلب