کوچه دلگیر است
تشنگی در گلوی پاره پاره ی جوی ها،
چشمهای تیرک برق
در حسرت یک چراغ روشن
اتاق ها از ترس تاریکی می لرزند
پنجره ها اسیر قفل های زنگارگرفته
درها بوی دلهره می دهند
همسایه ها به سکوت یکدیگر زل می زنند!
و طفلی بی پناه
در آغوش مهتاب می گرید.
و کوچه همچنان دلگیر
چقدر کوچه دلگیر است.
مهرداد اکبری
دلنوشته های مهرداد اکبری...برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 178