ما با هم بودیم
خنکای عشق بود
بوسه بود و
خدا هم شاهد ...
اما نفهمیدم که چرا
یکهو بی هوا
در آن پسین بی تبسم
گم شدی !
باور نمی کنی بانو!
من بارها سراغت را
از قاصدکهای خیس و خسته گرفتم
در غیاب غمگین تو
تمام ترانه های من
سطر به سطر از گریه گذشته است
در غیاب تو
من بارها گریبان سپیدت را
در خواب و خاطره ها بوسیده ام
هنوز هم نمی دانم
چرا ناگهان مرا
گم کردی؟
مهرداد اکبری
دلنوشته های مهرداد اکبری...برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 186