حرف "ق"

ساخت وبلاگ

به حرف عجیب "ق" فکر می کنم که وقتی بعضی حرف ها به ابتدای آن می چسبد چقدر خوب وضع حال و احوال ما را نشان می دهد:
به "ن" می چسبد می شود نق: 
صبح تا شب نق می زنیم. از نق زدن خسته نمی شویم. با همه نق می زنیم. برای همه نق می زنیم، و برای همه چیز!
به "ع" می چسبد می شود عق:
اعتراف می کنیم وضع همه ما عق آور است. ادای عق زدن درمی آوریم اما عق نمی زنیم، چون راستش وضعیت عق آور و بار خود را خیلی هم احساس نمی کنیم! می دانیم چنین هست، اما به راستی آن را احساس نمی کنیم!
به "ه" می چسبد می شود هق:
در وقت روبه رو شدن با همدیگر شیر هستیم و بسی شجاع. علیه همه چیز و همه قدرت ها می شوریم و مدام یادآوری می کنیم که اهل عمل هستیم، اما وقتی تنها هستیم و به درون خود مراجعه می کنیم تازه می فهمیم که چه قدر ترسو و بزدل هستیم. صادقانه می فهمیم که انسانی هستیم به تمامی شکست خورده از خود. پس کنجی می نشینیم و یک دل سیر هق می زنیم!
به "و" می چسبد می شود وق:
به چشم های همدیگر بنگرید، جایگاه آن را درخواهید یافت!
به "د" می چسبد می شود دق:
ما که اهالی جمع شدن و باهم بودن نیستیم. هر کدام به تنهایی دق می کنیم. نه؟ می بینیم!

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 9:48