17/2(شروه خوانی)

ساخت وبلاگ
 

غروب که می شود گاه هیچ پرنده ای
به آشیانه باز نمی گردد
و سهم چراغ را
کوچه ها از خواب تو پس می گیرند ...
وقتی نسترن ها
عزاپوش پروانه ها می شوند
طبیعی ست که دریا را
به روی زورق های رویا می بندند
میان کلمه ها
بذر سکوت و فاصله می پاشند
و بوسه را در بستر علف ها
ممنوع می کنند ..
وقتی هوا سرشار از بوی تو می شود
باد از چارسو نمی وزد
باران نمی بارد
و فریادها
در ازدحام سکوت فرو می روند !
من چرا ترانه ی اندوه تو را نخوانم؟
من چرا دل به مرگ نبندم؟

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 192 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 17:06