آیا اینقدر انسان بوده ایم... ؟

ساخت وبلاگ

دیدن عکس و نام قربانیان انقلاب زن زندگی آزادی برای من دو احساس ترحم کاملا متفاوت را برمی انگیزد. تاسف نفس گیر برای قربانیان، دوستان، عاشقان، خانواده آنها. حیف برای همه ما که می توانستیم آنها را ملاقات کنیم، دوست یا عاشق و معشوق شان شویم، یا شاید فقط لبخندی را در خیابان رد و بدل کرده باشیم - آن نزدیکی های مکرر و زودگذر بین دو غریبه که بخش بزرگی از لذت زندگی در اینجا همین دیدن ها و شادی های زودگذر است
به من بگویید چه عشق ها و احساسات و باورهایی را می توانستید فقط با صاحب نام‌هایی از جوانان و نوجوانان که از شهریور بر سنگ های قبر حکاکی شده اند را دوست خود معشوق خود همسایه خود یا شاگرد و همکار خود زندگی و تجربه کنید؟

و بعد به قاتلان فکر می کنم. چقدر غم انگیز است که به گونه ای بزرگ شده و زندگی کرده است که گرفتن جان یک نوجوان در مقطعی با شکوه ترین دستاوردش به نظر می رسد! چه زندگی های بی معنی و رقت انگیزی! چقدر همه شما شادتر هستید بعداز کشتار فرزندان این سرزمین ؟ حتی شمادوستان قربانیان و دوستان قاتلان، آیا آنقدر در میان انسان ها انسان بوده ایم که بتوانیم از حضور متنوع ما لذت ببرند؟

+ نوشته شده در ساعت توسط مهرداد اکبری  | 

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 15:05