تمرین نوشتن

ساخت وبلاگ

یکی از تمرین‌ها‌ برای نوشتن ، نوشتن از روزمره‌گی هاست . هر چند این نوشته ها را هیچ کسی نخواند.نوشتن های روزمره برای یک نویسنده مانند قدم های تند و هروَله برای یک کوهنورد است.گاهی در نوشته های روزمره بعضی از دوستان به چیزهایی بسیار ساده اما موجز بر می‌خورم که الهام بخش نوشتن است . یک جوری جان کلام را می‌گویند که همین می‌تواند جرقه ای برای نوشتن یک داستان بلند یا کوتاه باشد. مثلا خانمی چند وقت پیش از اولین روز زنانگی‌اش نوشته بود و حس غریبی که آن روزها داشت؛ پوست انداختن و رنج زن بودن ، برجستگی پستان ها و نگاه شماتت آمیز هم‌کلاسی ها و زن‌های فامیل.یا یک آقایی در مورد پرستاری از دو سالمند نوشته بود ، دو سال‌خورده ای که در انتظار مرگ نشسته بودند و او باید هر روز به آنها سر می‌زد و تیمارشان می‌کرد. تمرین نوشتن را با ثبت روزمره‌گی ها شروع کنید ؛ کودکی که آخر شب کنار خیابان نشسته و زنی از توی ماشین اسکناسی به طرفش پرتاب می‌کند ، صدای آژیر آمبولانسی که پشت سر ماشین شنیده می شود، کودک بی قراری که در ماشین روبرویی به دشمن نامرئی شلیک می‌کند، پسر گل فروشی که بدنش را تا کمر توی ماشین جلویی کرده و برای فروختن گل به راننده التماس می‌کند .صدای فشفشه‌ای که توی هوا می‌ترکد و دل آدم را هری می‌ریزد.بخاری که از لیوان کاغذی چای بلند می‌شود و شیشه های عینک را تار می‌کند.دختری که ماسک به دهن به ویترین مغازه‌ی لباس فروشی زل زده و مغازه داری که بی خیال از همه جا سیگار می‌کشد و گاهی زیر چشمی به دختر نگاهی می‌اندازد .......

+ نوشته شده در ساعت توسط مهرداد اکبری  | 

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 54 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 22:57