مدعیان ِ وحدت ملی و ملیت دو نوع آدم هستند یا بسیار زیرک و دانا هستند یا بسیار احمق. زیرکان میتوانند در لحظه هم صدف های طلایی ِ کرانههای جنوبی خیسخورده در تکیلای طلایی ته حلقوم بیندازند. هم بر کرانههای شمالی گرانترین خاویار طلایی به بدن بزنند. هم در قعر زمین طلای سیاه بنوشند هم در ارتفاعات برفگیر بستی طلایی لیسک بکشند. هم در چهارباغ چلوبرهی طلایی سفارش بدهند. هم فرش طلایی کاشان زیر مقدم ملاکانه پهن کنند. هم در شرق با وافور طلایی تریاک طلایی چُس دور کنند. هم در غرب به شیرینی طلایی دسترسی داشته باشند و خیل دستبه سینه و قُمبُل فَنگ در اختیار. این گروه اگر ناسیونالیست و طرفدار وحدت ملی نباشد یک احمق است. گروه دوم که صرفا از سوراخهای دماغاش مدام طلا تولید میکند نه میداند خاویار طلایی چه نوع پیچگوشیست و صدف طلایی چه نوع تخت ِکفشی و طلای زمین چه نوع شلوار پارهای و بستنی طلایی چه نوع وصلهی تنبانِ ننهدوزی و چلوبره طلایی چه نوع پسگردنی و وافور طلایی چه نوع لگدی و شیرینی طلایی را سر کدام قبر عمهاش پخش میکنند. کسی که نمیداند درازترین برنج خراسان روی کدام میز ضیافت در ایتالیاست و درازترین خرمای بیارم را کدام وحدتِملی کنار بساطاش چیده و فرش طلایی را کدام از او بهتران به دیوار آبریزگاهش آویخته. کسی که حتا قدرت و توان آن را ندارد تولههای گریانش را با اتوبوس دودزای واحد به پارک شهر ببرد، چنین احمقی دست کم، وقتی فرم ِ تباهی پُر میکند باید آنجا که پرسیده میشود «ملیت؟» خط بزند و بنویسد : «انشالله ملیت...»
برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 27