.
«مرثیهای برای گلهای پژمرده» آخرین مجموعه شعر بکتاش آبتین رفیق به قتل رسیدهی ما است. شعرهایی که در زندان سروده و رنج زیستهاش را در کلمات، قاب گرفته؛ سال گذشته در ناموارهی نخستین سالگرد قتل بکتاش که به همت کانون نویسندگان ایران منتشر شد مطلبی بر شعرهای او نوشتم و بخشی از آن ناظر به شعرهای زندانش بود که تا آنزمان در اختیار داشتم. همان مطلب را به بهانهی انتشار دفتر شعرهای زندان او بازنشر میکنم و از عمق جان میگویم: بکتاش جانم! رفیق نازنینم!
اگر چه مرثیهای برای گلهای پژمرده آخرین دفتر شعرت شد اما نامت جاودان است و آنچه افروختی همواره درخشان و پر فروغ.
یادت گرامی و راهت پر رهرو
خاطرات سفید میدرخشند
نظری به شعر و شاعری بکتاش آبتین:
عمومی کردن تجربه از طریق بازنویسی، ممکن است دربرگیرندهی بخشی از بازنمایی واقعیت باشد. حضور جزییات و امور عینی، هنگام بازنویسی تجربه، تا جای ممکن وجوه استعاری زبان را کمرنگ میکند و سویهی بازنمایی واقعیت را پیش میبرد. چنین کرد و کاری در رابطه با تجربههای ذهنی یا عینی و تاریخی در میان داستاننویسان و مورخان و محققان اعتبار ویژهای دارد که با هرچه نزدیکتر شدن، بواسطهی جزییات و واقعیتها، آن را بازنویسی میکنند. اما وقتی سخن از شعر در میان است و بازآفرینی اعتبار مییابد، معنای عمومی کردن تجربه، تقلیل اثر هنری به محتوای غالب یا تلاش زبان برای فهم نیست. فهم شعر از شکل رایج فهم در زبان معمول فاصله میگیرد و جهانهای موازی برساختهی ذهن شاعر، تجربه را در زبان بازآفرینی میکند.
آدورنو رابطهی دیالکتیکیِ اثر هنری با جهان تجربی، جهان روزمره و وضعیت موجود را اساسیترین دغدغهی هنر و در راستای کارکرد انتقادی آن برمیشمارد.
کارکرد زیباییشناسی انتقادی در شعر، تاثیر بسزایی در بازنمایی واقعیتهایی دارد که ناظر بر رنج و درد و ستم و فجایعی است که بشر از سر میگذراند.
معمولا وقتی حرف از زیباییشناسی در شعر به میان میآید این تصور غالب شکل میگیرد که مراد از آن صرفا بر فراز کردن زیبایی و دمیدن احساس و تمنای شخصی در زبان برای بازآفرینی است؛ این موضوع البته در زیباییشناسی کلاسیک اعتبار دارد اما مسالهی زیباییشناسی انتقادی دامنه را فراتر میبرد و از لطافت و زیبایی و حس مفرط عبور میکند.
هر چند باید توجه داشت که در رابطه با زیبایی شناسی صدور احکام قطعی ناممکن است چراکه با حالات درون و عواطف انسان سر و کار دارد؛ به نحوی که ارزش در زیبایی، به یک نظام تحققی وابسته است. مثلا ممکن است تحقق یک ارزش لذتبخش از عدم تحقق ارزش دیگر ناشی شود.
تامل در نقل قولی از والتر بنیامین در ارتباط با حضور نشانههای رنج و شکست در اثر هنری گویای این واقعیت است که برای بازآفرینی رنج، واقعیتهای دردناک و موقعیتهای شکست، اثر هنری بستری کارآمد است: تاریخ سراسر پر شده از رنج و شکست که به واسطهی تمثیل در اثر هنری به بیان درمیآید اما کار زیباییشناسی انتقادی متوقف کردن شکستها و تجربهی رنج در بیان نیست، بلکه با بیان آن میخواهد به سوی موقعیتی آرمانیتر رهنمون شود.
با این مقدمهی کوتاه، نقبی به جهان شعرهای بکتاش آبتین، خواننده را در همراهی با خصلتهای شعر او یاری میکند. شعرهای آبتین عموما از شفافیت زبان بهره میبرد و علاوه بر حضور عناصر عینی و جزییات زندگی، کارکردهای استعاری زبان هم در شعرها به چشم میخورد. المانها و عناصر شعرهای او، همانند هر شاعر دیگر، به مناسبت دورههای تجربهی زیسته و در رابطه با جهان تجربی و وضعیت موجود، متغییر است؛ در عین حال زبان در بیشتر سرودههایش رویکرد عاطفی و حسی خود را حفظ کرده است.
بیان عاطفی و رویکرد حسی زبان آبتین اما صرفا در خدمت رمانتیزم و برجسته کردن زیباییشناسی به مفهوم کلاسیک آن نیست، چراکه حضور عناصر عینی و متعلقات تجربهی زیسته و حیات اجتماعی، بیان او را در بازآفرینی واقعیت و بازنویسی وقایع یاری میکند و تاثر، اعتراض و گاه انزجار از وضعیتهای بغرنج زندگی را به رخ میکشد.
یکی از خصلتهای جهان شعر آبتین ترسیم عشق ورزیدن و زیبا نگریستن به انسان و در همین حال روایتگر موقعیتهای رنج و ستم است که در این تقابل، شجاعانه ایستادن و رویای پیروزی روشنی و زیباییست که به تصویر میکشد.
كلاه را از سر آزادی برمیدارم
نگاه كن
كیست كه اینگونه جان خود را به بازی گرفته باشد؟
به آسمان و دریا نگاه میكنم
غمانگیز و جذاب است دنیا
با اینهمه آیا
اعتصاب شهاب سنگها و
نهنگها
شجاعانه نیست؟
آبتین در شعرهایش آرمانگرای محض نیست اما میل به آرمانگرایی دارد؛ این میل در ذهنیت شاعرانهی او بیشتر از آنکه متاثر از ایدئولوژی باشد، استوار بر اهداف والایی چون عشق و انسانگرایی است. چه آن زمان که روایتگر موقعیتهای ذهنیاش درباره آزادی و صلح و برابری انسان است و چه زمانی که روایتگر موقعیتهای عینیست که به واسطهی حضور اجتماعی با آنها مواجههی مستقیم پیدا کرده است؛ بخصوص شعرهایی که در دوره زندان سروده، در عین حال که روایتگر رنج و ستم و تلخی مضاعفی است که خود لمس کرده، نگاه آرمانیاش به آزادی و برابری و انسان را نمایان میکند.
او در شعرش از عشق میگوید و در همان شعر از رنج، و حتی از مرگ، اما در میان تاریکی رنج و مرگ درخشش خاطرات سفید را به یاد میآورد:
در قنداقی سفید
دستوپا میزدم
لای ملافههایی سفید
عشقبازی میکردم
و در کفنی سفید
آرام خواهم گرفت
در دنیایی سیاه
خاطرات سفید میدرخشند
از دوست داشتن و از بیان دوست داشتن در برابر گوشهای سنگین میگوید، از عشق ورزیدن و لمس زیبایی که شیشههای سرد و کثیف و میلههای سخت و بی روح، توان مهارش را ندارد.
لابهلای سطرهای شعر او اعتراض جریان دارد، گاهی با نمایاندن واقعیت ملموس و گاه با کنایه یا طنزی انتقادی:
امروز اما
شیشهها کثیف و کدر بودند
گوشی را برداشتیم
بیشک حرفهایمان شنود میشد
و دوستت دارم
جملهای سبک
برای گوشهایی سنگین بود
دستانمان را
روی هم گذاشتیم
شیشههای بین دستانمان
سرد و کثیف بود
بکتاش آبتین-زندان اوین آبان ۹۹
خشونت و رنج و ستم را نمیشود زیبا کرد و آبتین هم در شعرش پی آن نیست که مصائب بشری را زیبا کند اما میتوان دریافت که زندگی با رویای برابری و همزیستی انسانی که آرمانی برتابندهی زیبایی است در ذهن و جهان شعرش جاریست.
نیچه در جایی از سخنانش میگوید: آن کس که نتواند راه دستیابی به آرمان خویش را بیابد، راحتتر و گستاخانهتر از کسی زندگی میکند که آرمانی ندارد.
اگرچه آبتین راه مقاومت و حقگویی را برگزیده بود، اما برای دستیابی به آرمانهای بزرگ، همانند برابری و آزادی راهی طولانی، پیچیده و پر خطر پیش روست؛ همین است که او در پی چنین آرمانهایی، جسورانه و در عین حال راحت زیست و جهان ذهنش را برای تصویر کردن و تحقق آنچه میاندیشد، در شعر بازنمایاند.
پیچیده است مرز
پیچیده است جغرافیا
جهانِ سومِ مظلوم، فقیر، خشن
پیچیده است خودکشی دستهجمعی نهنگها در ساحل
ساده است اما
پاسپورتهای خفه شدهی مهاجر در قایقها
جهانِ سومِ قربانی!
ارزان است نان و مرگ در تو
ایکاش تلسکوپها بهجای مریخ
به کشف تو برمیخاستند
جهانِ سومِ زخمی، غمگین، مرگآلود!
تداوم عشق و زیبایی در شعر آبتین، مقاومتش را در برابر نفرت و پلیدی نمایانتر میکند. زمانی که در شعرش از رنج و ستم، از بند و زندان نشانی میدهد در تقابل با آن از عشق و آزادی میگوید که در سپهر اندیشه و جهان شعرش با آن همآوایی دارد.یکی دیگر از خصلتهای قابل توجه شعرهای آبتین صداقت او در همراه کردن آنچه در واقعیت میبیند و زیست میکند با جهان شعرهایش است. تجربههای ذهنی در شعرهایش از جهان ملموس و عینی سرچشمه میگیرد و به همین سبب است که خواننده امکان مشارکت درجهان شعرش رابیشتر مییابد.
پرسید شغل؟
گفتم شاعرم
خندید و کف دستم را مهر زد
روی برگهی اعزام به بیمارستان
افسر نگهبان
شغلام را «آزاد» نوشته بود
خندیدم
چگونه یک زندانی
می تواند شغلش آزاد باشد؟!
محبوبم به تو فکر میکنم
به تو، که میدانی شاعرم
و دوست داشتن تو
شغل تمام وقت من است
شعر آبتین با همه نشانههایی از اعتراض و تاختن به وضعیت موجود که در خود دارد همواره سویهی پررنگ دیگری از ذهنیت شاعر را هم به تصویر میکشد: شور زندگی، میل به زیستن و عشق ورزیدن. از همین روست که میل به آرمانخواهی چه در ذهن شاعرانهی او و چه در زیست و کنش اجتماعیاش پنهان نیست. آرمانی که از نارضایتی و نقد وضعیت موجود سرچشمه میگیرد و به مفاهیم کلیتری همانند عدالت و آزادی تکیه میکند. یکی دیگر از دلایل عاطفی بودن زبان در شعرهای آبتین همین موضوع است که او در برابر جهان بیرون و مصائب وضعیت پیرامون، جهانی بهتر و روشنتر را در ذهن پرورانده و تصویر کرده است.
جهنم است بیتو زندگی
ای شعر! رویای مرمت انسان
تو را مینویسم و
در آستین تمام دنیا
دنبال دستی میگردم
که گلوله را
به پرچمی سفید تبدیل کند
شعبدهای چنین را دوست دارم.
برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 26