جلاد خود بودن.
هر کسی با هر تغییر و تحولی که در جامعه اتفاق میافتد، برداشت مجزا دارد، حتی اگر در اشتباه باشد. من نسل خودم را نسل پیکان تهران الف نام گذاشتم. خودرویی که سالهاست از رده خارج شده، اما همچنان در خیابان همهی شهرهای ایران گاز می خورد. بازماندهی دوران طاغوت و پس زدهی دورهی انقلاب.
نسل ما جدا از تمام محدویتها، مشکلات، جنگ و بگیروببندهایی که داشت شاهد تغییرات حیرت آوری هم بودو هست. تغییراتی که در تخیلمان هم خطور نمیکرد و در پلک زدن میان دو دهه همه چیز متحول شد. از وسایل نقلیه بگیر تا ابزار الکترونیکی و بعد ظهور شبکههای خانمان برانداز اجتماعی؛ حالا هم درپی آن هوش مصنوعی بی رقیب پا به میدان گذاشته. و اینک همه چیز به طرز وهمناکی هوشمند شده است. اما کشفیات و اختراعات و نوآوریهای نوطهور را به نحوی و به مرور و تدریجی میشود پذیرفت و هضم کرد. آنچه که باورپذیریاش سخت و گاها دردناک و هضماش نا ممکن است، فروپاشی سنتها، باورها و آداب و رسوم است که در تاریخ بشریت ریشهی دیرینه دارد و سالها عالمان فرهنگی، اجتماعی و ادبی در غنای آن کوشیده و آن را ارتقا دادهاند، اما ظهور این شبکههای اجتماعی دقیقا در. راستایی این است که تمام این تلاش هزاران ساله را پاک کند.
آنچه آمد مقدمه بود که البته شاید بدبینانه و رادیکال باشد. اما به اصل مقصود برگردم.
جهان سیری ناپذیر سرمایهداری که تمام مردم را به مصرف گرایی مفرط کشانده و عادت داده، بسنده نکرده و خود مردم را در شکل فردی به جان خودشان انداخته. طبع و روان مردم را به شکل مازوخیستی تغییر داده، طوری که مردم را از شکل طبیعی خود بیزار کرده و در راستای خواست مقصود خود کشانده تا از ذره ذرهی جسم و اندام آنها بیشتر بهره کشی کند. این بیزاری از فیزیک و شکل طبیعی خویش، اول از زنان آغاز شد واکنون مردان نیز به آن روی آوردهاند به طرز مشمئز کنندهای دارد همهگیر می شود و به همین دلیل آدمها دارند به طرز عجیبی هم شکل میشوند. گاهی که در خیابان های کشورهای مانند ایران قدم میزنی احساس میکنی همه خواهروبرادر و یا همزادند. اواسط دههی هفتاد عمل زیبایی بینی اوج گرفت و مانند آنلفولانزا همه گیر شد. اگر مقدار گوشت کنده شده از بینی و دیگر اندام که در ایران برداشته شده را جمع می کردی، موادغذای حیوانات همهی باغ وحشها تامین میشد.
این رویه هرچه بیشتر از حالت عادی به شکل مازوخیستی بدل شده و افراد به کم و زیاد کردن تن و اندام خود اعتیاد پیدا کرده است. برای مردم مهم نبود که در آینده با بالارفتن سن و تغییر و تحولات سیستم بدن چه پیش میآید. فقط مهم این بود که از نظر ظاهر متفاوت باشند و این تفاوت، آنها را هرچه بیشتر ترغیب کرد که با یک عمل و دو عمل اقناع نشوند. چنین بیماری که عوامل زیادی دارد، جدا از اینکه فرهنگ، سنت، فکر واندیشه و ترفی و تعالی اخلاقی از آنها میگیرد جسم و روان مردم را نیز به سخره گرفته و انسان را در قالب فردیت خود به جان خودش انداخته است. چنین دستکاریهای بی رویه تنها تفاوتش با شکنجههای روانی در این است که برای چنین خودزنی بی حسی و هوشی انجام میشود وگرنه تفاوتی با شکنجههای قرون وسطایی ندارد. آن هم با سرمایه و میل و ارادهی خودشان.
امیدوارم روزی از این جنون قرن بیست ویکمی نجات پیدا کنیم.
برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 24