نمی فهمی؟

ساخت وبلاگ

شبی بوسیدنت را مست میخواهم نمی فهمی!
بغل با دست هم در بست میخواهم نمی فهمی؟

به تن کردم لباس بی خیالی را خدا داند
که عریان بودنت را مست میخواهم نمی فهمی!

مرا دعوت کن آنجا زیر باران ،رقص هم باشد
لب و آغوش گرم و دست میخواهم نمی فهمی!

چه رویای قشنگی دارم از چشمان تو آری
هر آنچیزی که بود و هست میخواهم نمیفهمی؟

مرا تکرار کن هرشب به راهی گاه، میفهمی؟
تورا با عشق در بن بست می خواهم نمیفهمی!❤️


برچسب‌ها: یادداشت شعر, نمیفهمی دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 12:18