من

ساخت وبلاگ

‍ "منِ" دم دمی مزاج

دلتنگی، حس عجیبی است که در روزگار ما به شدت دم دمی مزاج شده است. یعنی ممکن است با تلنگری احساسش عوض شود و بی تفاوتی جایش را بگیرد. برای بسیاری از ما پیش آمده که دوستان صمیمی مان را دیگر دوست به حساب نیاورده ایم، و پیش آمده که در چرخشی 180 درجه ای دوستی که روزگاری رفیق گرمابه و گلستان مان بوده را در چاه فراموشی ذهنمان انداخته ایم و دیگر نه میلی به دیدارش را در خود دیده ایم و نه حتی رمقی برای تماسی تلفنی با او داشته ایم.

دلتنگی براستی یک حقیقت است اما واقعیت این است که در دنیایی به این شلوغی، ما حتی در خلوتِ خودمان هم به خود دروغ می گوییم. وقتی با خودمان تنها می شویم به خود می گوییم که دلتنگش شده ام و وقتی او را می بینیم با دستانی سرد، به یکدیگر دست می دهیم و لبخندی یخ زده را تحویل هم می دهیم و دوباره به درون خود می خزیم تا تنهایی مان را به اجبار، دوست بداریم!!

بچه که بودیم بی دریغ خودمان را تقسیم می کردیم و "من" نبودیم، جمعیتی بودیم که تنها داشته مان یعنی تنقلات خود را با دوستانمان تقسیم می کردیم، بدون آنکه انتظاری از طرف مقابل داشته باشیم او را دوست می داشتیم و هردقیقه برای دیدارش لحظه شماری می کردیم. شاید همه رنج هایمان از وقتی شروع شد که با "من" آشنا شدیم. "منِ ثروتمند... منِ دانشمند... منِ خوش قیافه... و "منِ مغرور که هیچوقت حاضر نشد قدم اول را به سمتِ تو بردارد و این همه "من" جایی برای "تو" باقی نمی گذارد تا دلتنگت شوم.


برچسب‌ها: یادداشت, من دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 2:00